شاید نیاز داری با یک نفر حرف بزنی
کتاب را از توی طاقچه برداشتم! جزء کتابهایی بود که برای دانلود رایگان گذاشته بودند. از عنوانش خوشم آمد اما فکر نمی کردم بعد از خواندنش، از نویسنده و سبک نوشتن اش اینقدر لذت ببرم. درون مایه ی کتاب موضوع روانشناسی ست. داستان از زبان یک روان درمانگر بیان می شود. او شرح حال بیمارانش را با اجازه ی آنها و بدون استفاده از اسم واقعی شان، برای ما بازگو می کند. منتها با یک تفاوت بزرگ نسبت به سایر کتابهایی که در این زمینه خواندم. لوری گاتلیب داستان زندگی انسان ها را به زبانی ساده و روان، و در چند لایه برای ما تعریف می کند. وقتی کتابش را می خوانی - انصافا ترجمه اش عالی ست - احساس می کنی از یک موزه تاریخ طبیعت دیدن کرده ای! آن هم بی اینکه متوجه گذر زمان بشوی. او از مشکلاتی می گوید که بیمارانش بخاطر آنها به مشاوره نیاز پیدا کرده اند. مشکلات درونی، روحی و روانی! ترس ها و عادت هایی که از درون هزارتویی نامرئی، زندگی ما را کنترل می کنند. در خلال تعریف از بیمارانش، از خودش می گوید. او هم به عنوان یک انسان دچار مشکلاتی در زندگی ست. مثلا او از مرگ می ترسد و تلاش دارد تا پیش از مردنش، یک اثر از خود به یادگار بگذارد. اما خودش متوجه این موضوع نیست، چرا که علائم بیرونی اش چیزی دیگری ست!! بنابراین خودش هم نزد یک روان درمانگر دیگر می رود؛ وندل! او با گوش دادن به حرف های لوری، سایه های درون ذهنش را یکی یکی پس می زند و نور را به حقیقت پنهان شده، می تاباند.
وقتی کتاب را می خواندم، احساس می کردم همزمان سه آینه ی قدی در اطرافم گذاشته ام! مشکلات و مسائل درونی ام را به عنوان یک انسان در هر یک از این آینه ها می دیدم!! بارها جایی در میان بیماران بودم یا درون لورا و حتی در ذهن وندل! کتاب گیرایی خاصی داشت و دلم نمی آمد زمینش بگذارم. شوخی ها و طنزهایش، جابجا از زهر و تلخی مسائلی چون مرگ، سرطان، تنهایی، از دست دادن عزیزان و ... کم می کرد. نشانم می داد که آدم ها در آن سوی کره خاکی، درست همانند من و ما در این طرف با مشکلات ریز و درشتی، دست و پنجه نرم می کنند. و اینکه در نهایت چقدر می تواند حرف زدن با یک نفر به تغییر در زندگی ما کمک کند. یک نفر یعنی؛ یک مشاور، یک فرد آگاه که دلسوزانه برای شما وقت و انرژی می گذارد. خواندن این کتاب به من یاد داد که انسان در تعامل با دیگران، در گفتگو و زیستن و وقت گذاشتن برای دیگران در نهایت به خودش می رسد. حل کردن مشکلات دیگری، مشکلی را در درون من حل می کند. منتها با آگاهی و هوشیاری!! انسان ها؛ آینه های تمام قدی در برابر همند. هر کدام زاویه ای پنهان از دیگری را به ما نشان می دهند.
شاید نیاز داری با یک نفر حرف بزنی - نویسنده: لوری گاتلیپ - مترجم: بهاره پژومند - نشر شمشاد - 1399
با شخصی صحبت میکردم و او گفت که خیر، پدرم مرد و خدا هیچ کمکی به من نکرد و من، آرامشم را در عالم روانشناسی بازیافتم.
من ماندم. هیچ پاسخی نداشتم. و حتی ندارم.
شاید بشود گفت روانشناس برای خوب زندگی کردن است، بدون درد زندگی کردن است. و خدا برای بهتر زندگی کردن.
انگار واقعیت دارد که بدون خدا و با تکیه بر دانش روانشناسی میشود خوب زندگی کرد، در انتخاب ها، در التیام درد، در تسکین نرسیدن ها. تا حدی به صفای باطن هم میشود رسید.
اما من دوست ندارم باور کنم. دوست ندارم این کتاب خوب، جای خدای خوب را برایم بگیرد. دوست ندارم کنید پاسخ پرسش مرگ در راهکارهای فراموشی بخش علم روانشناسی باشد. دوست دارم به کمک خدا، اگر به فرض که خدا هم یک راهکار روانشناسانه نباشد، پرسش های اساسی زندگی را خودم پاسخ دهم.
برای همین به کتب اینچنینی، اگر بخواهند جای خدای بزرگم را تنگ کنند، بدبینم. وگرنه، شخصی مانند این نویسنده بخواهد دلسوزانه مشکلات دیگران را حل کند، هرچند ماهیگیری نیست و هدیه دادن ماهی است به نوعی، میپسندم، و خداوند به آنها خیر عطا فرماید!
همه که نمیتوانند ماهیگیر شوند. زندگی بازار ماهی فروشان است..
تاحالا نخوندم مرسی که معرفیش کردی
حتما می خونمش
+نسخه چاپ کاغذیش با همین ترجمه در بازار موجوده؟
اسم کتاب بد به دلم نشست (انتخاب دلبرانه ای بود برام)
واقعاً همه نیاز دارند تو یه نقطه کریتاکال از زندگیشون یه نفری باشه که باهاش حرف بزنن ... به شخصه منم یه جاهایی از زندگیم فقط دو تا گوش می خواستم که صبورانه به حرفام گوش کنه.
کتاب های روانشناسی کم خوندم
با اینکه دوست دارم ،نمیدونم چرا
انسان ها؛ آینه های تمام قدی در برابر همند. هر کدام زاویه ای پنهان از دیگری را به ما نشان می دهند.
این جمله برام یاداور شمس تبریزی بود :)
#چرا من زدم ۲۰۰۰۰تومن بود :(
ممنون از معرفیتون، حتما این کتاب و خواهم خواند...اگر کتابهای این مدلی دوست دارید کتابهای اروین یالوم تو همین سبکه احتمالا خونده باشید مثل وقتی نیچه گریست، مسئله اسپینوزا..
و منی که عاشق کتابهای رایگانم :)))
البته اینجوری که شما ازش تعریف نوشتی رایگان هم نبود به احتمال زیاد حتما در لیست میذاشتم.
این کتاب جز لیستی بود که میخواستم واسه تقویت زبانم،، به انگلیسی بخونمش.. بعد اینقدر که ازش تعریف های خووب شنیدم و منم که دلباخته ی کتابهای روانشناسی این مدلی،، بیخیال تصمیمم شدم 😅😅 و وقتی چند وقت پیش دیدم ترجمه ش هم هست،، در پوست خودم نمی گنجیدم 😊
و حالا هم معرفی جذاب و شیرین و وسوسه انگیز تو ..
باید برم سراغش همین امروز ..
حتما توی لیست میذارمش.