مدتها بود که دلم برای دیدن یک انیمه ی خوب لک زده بود. راستش خیلی وقت بود هر چه می گشتم، کاری در سطح کارهای هایائو میازاکی پیدا نمی کردم. دیروز اما دل به دریا زدم و تصادفی یک انیمه ی چینی را انتخاب کردم که اسمش " اسطوره خدایی" بود اما در سایت های ایرانی با اسم "جیانگ زیا" که اسم قهرمان داستان است، منتشر شده بود. راستش در طول داستان یک جاهایی مو به تنم سیخ می شد! اشک می ریختم و توی دلم به کارگردانش آفرین می گفتم! از حجم زیبایی جلوه های بصری و موسیقی اش که بگذریم، شاهد مفاهیم انسانی عمیقی بودم که ما خیلی جاها در قرآن و احادیث، اشعار و افسانه های خودمان خوانده و شنیده بودیم اما هیچ وقت کسی آنها را برایمان به این زیبایی تصویر نکشیده است! 

 

 

"جیانگ زیا" یکی از اساتید آسمانی است که به واسطه ی شجاعت و مهارت و قدرتش، از سوی خدایان، برای پایان دادن به جنگ میان سه جهان انتخاب می شود. جنگی که باعث و بانی اش، روباهی نُه دم است که به او روباه شیطانی لقب داده اند. و جیانگ با غلبه بر او می تواند وارد بهشت شده و به مقام رهبری خدایان دست یابد. اما روباه در حین پیکار با او، پرده از رازی برمی دارد که باعث تردید جیانگ زیا نسبت به حقیقت و درستی نبردش می شود. روباه سینه اش را می شکافد و روح دختری اسیر را نشان می دهد و به او می گوید که خدایان به او دروغ گفته اند! و اگر او کشته شود، لاجرم دخترک هم خواهد مرد! و آیا او حاضر است خون یک انسان بیگناه ریخته شود؟! اینجاست که همه ی اساتید حاضر در میدان نبرد، یکصدا با هم فریاد می زنند که اینها همه اش "توهم شیطانی " ست و او نباید اسیر این توهمات شود!!

قهرمان جنگجو اما یک لحظه بازمی ماند! او که تا اینجا ایمان راسخی به استاد اعظمش داشته و حاضر بود در راه عقاید او، جانسپاری کند، از خود می پرسد که چرا یک انسان باید در جنگی که بین خدایان و شیطان است، قربانی شود؟! او چه گناهی دارد؟!... چگونه با مردن او می توان جان باقی انسان ها را نجات داد؟! اصلا چه فرقی میان مرگ یک نفر با هزار نفر دیگر است؟!... جنگی که خدایان حاضرند در آن خون انسانهای بیگناه زیادی را بریزند، چگونه می تواند باعث ایجاد صلح میان سه جهان بشود؟!... همین افکار باعث تغییر نتیجه ی نبرد جیانگ با شیطان می شود و در ادامه او به جستجوی پاسخ سوالات خود خواهان ملاقات با خدا می شود و سفری سخت و طولانی در پیش می گیرد. هر چند که در انتهای این سفر، با فهمیدن تبانی پنهانی میان خدا و شیطان، دست به انتخابی تازه می زند که سرنوشت هر سه جهان را تغییر می دهد... .

 

 

پ.ن: اشتباه نکنید. داستان به دنبال تبلیغ یا به چالش کشیدن مسائل مذهبی و اعتقادی نیست! اتفاقا کاملا برعکس، با کمک گرفتن از مفاهیم عمیق انسانی ( که میان تمام ادیان جهان مشترک است) سعی در نمایش تبعات جنگ میان قدرت ها دارد! جنگی که تنها نتیجه اش ویرانی سرزمین ها و کشته شدن انسان های بسیار و از میان رفتن زندگی های بیشمار است!! و سرگشتی و حیرانی بشر بعد از این وقایع که غیرقابل جبران است! 

شما در طول تماشای این داستان، با عبور از پلی میان زمین و آسمان، به ملاقات خدایان می روید و با دیدن حجم عظیم خودخواهی و سنگدلی آنها به وحشت می افتید! و خونسردی شان در اجرای بازی های ویرانگر برای آنانی که فرودست حساب می شوند، خون تان را به جوش می آورد... بهشت و جهنم را می بینید و زندگی پس از مرگ هزاران هزار سرباز کشته شده ی مفقود قلبتان را به درد خواهد آورد... ولی گذشته از همه ی اینها تصمیم نهایی "جیا زیا" راهی ست که هر انسان آزاده ای با انتخابش، می تواند خدایی شود که محافظ صلح و زندگی ست!

 

Legend of Deification 2020*